علت افزایش بازارگردانهای خودکار (AMMs) چیست؟
تصور کنید یکی از دوستان دانشگاه نزد شما آمده و به شما بگوید که قصد دارد یک بات (bot) بازارگردان خودکار ایجاد کند و برای آن یک قیمت مشخص هم تعیین کرده باشد. همچنین تصور کنید که او برای الگوریتم تعیین قیمت خود از فرمول x*y=k استفاده کند. اگر این دوست شما بخواهد که در این ایده تجاری او سرمایهگذاری کنید، واکنش شما چه خواهد بود؟ این توضیحاتی که دوست شما در این مثال میدهد، چیزی مانند Uniswap، یکی از بازارگردانهای خودکار را توصیف میکند. Uniswap سادهترین عملکرد بازاریابی روی زنجیره در جهان را دارد. این صرافی طی یک سال گذشته اوج گرفت و اینک با حجم معاملات بسیار بالا، رتبه اول صرافیهای غیر متمرکز را از آن خود کرده است.
پیشنهاد مطالعه: معرفی صرافی یونی سواپ و توکن UNI
اگر درجریان آنچه که طی یک سال گذشته در حوزه دیفای (DeFi) روی داده است، نباشید، اینک از خود میپرسید که چه اتفاقی دارد میافتد؟
برای افرادی که پیشینه خاصی در این زمینه ندارند، باید بگوییم که Uniswap یکی از بازارگردانهای خودکار است. بازارگردان خودکار را میتوانید به عنوان یک ربات بازارگردان درنظر بگیرید که همواره از روی یک الگوریتم ساده، اقدام به تعیین قیمت بین دو دارایی میکند. Uniswap هرچند واحد از این دو دارایی را در اختیار داشته باشد، تعداد واحدهای آنها را ضرب میکند و همیشه عدد ثابتی در این میان به دست میآید.
این شیوه قیمتگذاری ممکن است کمی عجیب و غیر عادی به نظر برسد و از خود بپرسید که چرا باید یک مضرب ثابت بین دو موجودی دارایی خود ایجاد کنید؟
توضیح Uniswap با ذکر یک مثال
فرض کنید ما یک استخر Uniswap را با ۵۰ سیب و ۵۰ موز تامین کالا کنیم و هرکسی آزاد باشد که در این میان برای دریافت موز با سیب پرداخت کند و یا برای دریافت سیب با موز پرداختی انجام دهد. نرخ مبادله بین سیب و موز در این بازار اولیه را هم یکبهیک درنظر میگیریم. از آنجا که این استخر Uniswap، ۵۰ واحد از هر یک از این میوهها را در اختیار دارد، با توجه به قانون عدد ثابت، ۵۰ را در ۵۰ ضرب کنیم عدد ۲۵۰۰ به دست میآید. حال فرض کنید یک مشتری به استخر Uniswap ما میآید تا یک سیب بخرد. این مشتری به نظر شما باید چند موز پرداخت کند؟
اگر این مشتری بخواهد یک سیب از استخر ما بخرد، ۴۹ سیب باقی خواهد ماند و اینک ۴۹*b=2500، معادلهای خواهد بود که برای پیدا کردن تعداد موزهای پرداختی باید مورد استفاده قرار داد. با توجه به این معادله، این مشتری برای خرید یک سیب باید ۱.۰۲ موز پرداخت کند. فراموش نکنید که در جهان Uniswap، داراییها قابلیت تقسیم شدن دارند و میتوان آنها را به صورت کسر درآورد.
میبینیم که قیمت در این مثال به قیمت طبیعی یکبهیک نزدیک بود؛ دلیل این امر این است که در اینجا سفارش کوچکی بود. اگر سفارش بزرگتر باشد، به نظر شما چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر این مشتری بخواهد ۱۰ سیب بخرد، با توجه به معادلهای که در بالا ذکر شد، باید ۱۲.۵ موز بپردازد. و اگر بخواهد نصف کل سیبها یعنی ۲۵ سیب بخرد، باید برای هر سیب تعداد ۲ موز پرداخت کند. نکته مهم این است که Uniswap نمیتواند از این منحنی تعیین قیمت عدول کند و این روند همواره برقرار خواهد بود.
جالب این است که اگر نرخ مبادله واقعی بین سیبها و موزها یکبهیک باشد، بعد از اینکه اولین مشتری ۱۰ سیب خرید، در استخر ما ۴۰ سیب و ۶۲.۵ موز باقی میماند. حال اگر در اینجا آربیتراژ (arbitrage) صورت بگیرد و فردی وارد شود و ۱۲.۵ موز بخرد، استخر به وضعیت اولیه خود باز خواهد گشت. در این وضعیت، تنها ۰.۸ سیب در برابر هر موز برای مشتری هزینه خواهد داشت. Uniswap دائما این فرآیند را ادامه میدهد و در ابتدا مقداری از قیمت واقعی دور میشود و در نهایت به دلیل وجود افرادی که آربیتراژ میکنند، به قیمت عادی و واقعی باز خواهد گشت.
توضیحاتی مختصر درمورد ضرر موقت
در اینجا این سوال پیش میآید که آیا Uniswap کار خود را خوب انجام میدهد و از این کار سود کسب میکند؟ باید بگوییم جواب این سوال بستگی به مفهومی بهنام ضرر موقت دارد.
Uniswap برای هر ترید کارمزد کمی میگیرد (۰.۳ در حال حاضر) و این کارمزدهای کوچک به مرور زمان انباشته میشوند و درنهایت استخر را با میوه بیشتری مواجه میکنند. اما چه اتفاقی میافتد، اگر نرخ مبادله واقعی بین سیب و موز ناگهان تغییر کند؟
فرض کنید یک مزرعه موز در اثر یک حمله موشکی منهدم شود و موز حکم طلا را پیدا کند. فرض کنید قیمت مبادله موز به سیب به صورت ۵ سیب در برابر یک موز درآید. در اینجا تکلیف Uniswap چه خواهد بود؟
در این حالت، یک فرد آربیتراژ کننده وارد Uniswap میشود و این موزهای ارزان را فورا خریداری میکند و با این کار، معادله تغییر کرده و قیمت موز بهروز میشود. اما سودی که در اینجا عاید آربیتراژ کننده اول شده، از جیب Uniswap پرداخت شده است زیرا Uniswap نمیداند که در جهان واقعی قیمت موز بالا رفته است. این پدیده ضرر موقت نامیده میشود.
استخرهای Uniswap در اثر کارمزد، درآمد کسب میکنند و در اثر ضرر موقت نیز پول از دست میدهند. در اینجا تقاضا و واگذاری قیمت وارد عمل میشوند؛ تقاضا به نفع استخر است و واگرایی قیمت نیز در مقابل آن کار میکند. توضیحاتی که تاکنون داده شد، بیان Uniswap به زبان ساده است.
پیشنهاد مطالعه: آموزش کار با صرافی یونی سواپ (Uniswap) + ویدیو
Uniswap در سال ۲۰۱۸ راهاندازی شد و غوغایی در جهان دیفای به پا کرد. جالب است بدانید که نسخه اولیه Uniswap تنها حاوی ۳۰۰ خط کد بود. در Uniswap نیازی به اجازه نیست و هرکسی میتواند آن را تامین وجه کند. Uniswap حتی به اوراکل (oracle) نیز نیازی ندارد.
انفجار بازارگردانهای خودکار
بعد از موفقیت Uniswap، شاهد بازارگردانهای خودکار بسیار زیادی بودیم که همگی دارای ویژگیهای خاص خود هستند. همه این بازارگردانها از همان طرح Uniswap الهام گرفتهاند، اگرچه تفاوتها و نماهایی جدید دارند. این منحنیهای خاص ممکن است برای داراییهایی خاص بهتر عمل کنند. به عنوان مثال، منحنی Stableswap همواره دو استیبلکوین (Stablecoin) را خیلی نزدیک به هم قیمتگذاری میکند. در اینجا، اگر چیزی درمورد قیمت این دو دارایی ندانید، محصول ثابت نقطه شروع خواهد بود. اما اگر بدانیم که این دو، استیبلکوین هستند و قیمت آنها به همدیگر نزدیک است، منحنی Stableswap رقابت بیشتری ایجاد خواهد کرد.
البته منحنیهای خاص و نامحدود زیادی وجود دارد که یک بازارگردان خودکار میتواند برای تعیین قیمت بپذیرد. میتوان درمورد این عملکردهای تعیین قیمت مختلف تامل کرد و مفهوم بازارگردانهای عملکردی ثابت (CFMMs) را مطرح نمود. اگر به حجم این بازارگردانهای عملکردی ثابت توجه کنید، میبینید که حجم آنها روزبهروز افزایش پیدا کرده و میتوان انتظار داشت که در آینده جهان را تصاحب کنند.
پیشنهاد مطالعه: آشنایی با کوفیکس (CoFiX)، نسل جدیدی از AMM ها
طیف همبستگی
اجازه دهید به Uniswap بازگردیم زیرا سادهترین بازارگردان عملکردی ثابت برای تحلیل است. فرض کنید شما میخواهید یکی از فراهمکنندگان نقدینگی Uniswap در استخر ETH/DAI باشید. فراهم کردن نقدینگی برای این استخر بهتر از این است که تنها داراییهای خود را نگه دارید. دلیل این امر این است که اولا نسبت ارزش بین ETH و DAI خیلی زیاد تغییر نمیکند، و ثانیا کارمزدهای زیادی در این استخر پرداخت خواهد شد.
هرچه ضرر موقت، بیشتر افزایش پیدا کند، کارمزدها هم برای جبران آن افزایش پیدا خواهند کرد. فرضا اگر جفتی شامل یک استیبلکوین و اتریوم (Ethereum) باشد، اگر خوشبینی به نسبت افزایش قیمت اتریوم بالا باشد، میتوان انتظار داشت که مقدار زیادی ضرر موقت ایجاد شود.
ایده Uniswap زمانی بهترین کارایی را دارد که قیمت دو دارایی به گونهای باشد که به سمت میانه برگردد. فرضا اگر این دو دارایی استیبلکوین باشند، ضرر موقت بسیار کم شده و سود زیادی از کارمزدها کسب خواهد شد. توجه داشته باشید که ضرر موقت صرفا مربوط به نوسانات نیست و جفتی که قیمت آنها به سمت میانه باز میگردد، اگر نوسانات زیادی هم داشته باشند به نفع Uniswap است زیرا کارمزد زیادی در این میان تولید خواهد شد. در نتیجه میتوان سلسله مراتبی از سودآورترین استخرهای Uniswap را با فرض اینکه چیزهای دیگر ثابت باشد، تعیین کرد.
جفتهایی که به سمت میانه بازمیگردند، واضح هستند. جفتهای همبسته اغلب با همدیگر حرکت میکنند، بنابراین Uniswap ضرر موقت زیادی را در اینجا تجربه نخواهد کرد. جفتهای ناهمبسته مانند ETH/DAI برای Uniswap دشوار هستند، اما گاهی کارمزدها آن را برای Uniswap جبران میکنند. و همچنین جفتهای همبسته معکوس میتواند وجود داشته باشد که این برای Uniswap ممکن است بسیار وحشتناک باشد. مثلا اگر این جفت مربوط به پیشبینی باشد، Uniswap در مورد آن افتضاح عمل خواهد کرد و نتیجهای جز ضرر موقت برای آن قابل تصور نیست. پس باید بگوییم که Uniswap برای بعضی از جفتها عالی است و برای برخی دیگر وحشتناک.
البته توجه داشته باشید که اکثر استخرهای Uniswap تا به حال سودآور بودهاند، حتی استخر ETH/DAI نیز از بدو پیدایش تاکنون با سود همراه بوده است. جواب به این سوال که چگونه چنین چیزی ممکن است، تا حدود زیادی به درک نحوه عملکرد بازارگردانها برمیگردد.
توضیحاتی مختصر درمورد بازارگردانی
بازارگردانها برای بازار نقدینگی فراهم کرده و به سه شیوه درآمد کسب میکنند. این سه شیوه شامل ترتیبات بازارگردانی تعیین شده، تخفیف کارمزد و به جیب زدن اسپرد (spread) در زمان بازارگردانی است. پس میبینید که بازارگردانی در واقع جنگی بین دو جریان سفارش است، یکی از اینها جریان مطلع و دیگری جریان غیر مطلع است. فرض کنید شما درحال مظنه دادن بازار بیت کوین به دلار هستید و یک سفارش عظیم فروش برای بیت کوین از راه میرسد. در اینجا باید از خود بپرسید که آیا این برای تامین نقدینگی است، یا این فرد چیزی میداند که من از آن مطلع نیستم.
ممکن است این فرد بداند که ریزشی در راه است و در این صورت، شما با فراهم آوردن دلار، متحمل ضرر خواهید شد. البته امکان هم دارد که این فرد برای پرداخت هزینههای شخصی خود اقدام به نقد کردن بیت کوین کند که در این صورت باید کارمزد کمی را برای او تعیین کنید.
به عنوان یک بازارگردان میتوانید از جریان غیر مطلع کسب درآمد کنید. جریان غیر مطلع تصادفی است و هر روز موجود خواهد بود. اگر به عنوان بازارگردان اسپرد خوبی تعیین کنید، در دراز مدت سود خواهید کرد. پس کار اصلی بازارگردان این است که بین جریان مطلع و غیر مطلع تمایز ایجاد کند. هرچه احتمال اینکه جریان مطلع باشد، بیشتر شود، لازم است که اسپرد بزرگتری را تعیین کنید.
این اصل درمورد Uniswap هم اعمال میشود. افرادی در Uniswap ترید میکنند و میخواهند تصادفی تعدادی ETH را به DAI برای امروز تبدیل کنند. این افراد جریان غیر مطلع هستند و میتوان از آنها برای ایجاد کارمزد استفاده کرد. در طرف دیگر، افرادی وجود دارند که آربیتراژ میکنند و اینها جریان مطلع هستند که قیمت را برای Uniswap به تعادل میکشانند اما سود آنها نیز از جیب فراهم آورنده نقدینگی برای بازار تعیین میشود. برای اینکه بازارگردان بتواند کسب درآمد کند، باید نسبت بین جریان غیر مطلع به جریان آربیتراژ را به حداکثر برساند.
اما Uniswap نمیتواند بین این دو تمایز ایجاد کند. شرایط بازار هرچه که باشد، Uniswap از فرمول خود پیروی میکند. بنابراین اگر بازیگر جدیدی موجود باشد و قیمتگذاری بهتری از Uniswap ارائه دهد، میتوان انتظار داشت که جریان خرد به سمت آن سرویسی برود که قیمتگذاری بهتری انجام میدهد.
به مرور زمان، اگر استخرهای Uniswap به دلایل بالا از رقابت خارج شوند، جریان اصلی آربیتراژ وارد میشود. جریان خرد بیثبات است اما موقعیتهای آربیتراژ به طور پیوسته افزایش پیدا میکنند. این شکست در رقابت برای قیمتگذاری بسیار بد تمام میشود و ممکن است تامین کنندگان نقدینگی را بیانگیزه کند.
البته این مشکلات درمورد سرویسهای مشابه دیگری مانند Curve و Balancer هم به طور شگفتانگیزی صادق است. زمانی که یک بازارگردان با قیمتگذاری بهتر و کارمزدهای کمتر در برابر این سرویسها ظاهر شود، حفظ کارمزد به صورت عادی برای آنها دشوار خواهد شد.
پس چرا بازارگردانهای عملکردی ثابت درحال موفق شدن هستند؟
بازارگردانهای سنتی هزینههای جانبی و ثابت زیادی دارند که از جمله آنها میتوان به هزینه مکان و غیره اشاره کرد. اما بازارگردانهای عملکردی ثابت و خودکار چنین هزینههایی ندارند و زمانی که قرارداد هوشمند توسعه داده شد، بقیه هزینهها برعهده کاربران نهایی خواهد بود؛ حتی هزینه محاسبات، کارمزد گس (gas) و غیره. تا زمانی که بازارگردانهای عادی در صنعت دیفای موجود نباشند، Uniswap بازار را به انحصار خود در میآورد زیرا هزینه استارتاپ (startup) و هزینه فعالیت درمورد آن مطرح نیست.
به بیان ساده میتوان گفت Uniswap اولین تاجری است که در فضای دیفای مغازه زده است و علیرغم عیبهایی که دارد، دارای یک امتیاز انحصاری است و همه جریان خرد را از آن خود میکند و در نهایت سودآور خواهد بود. اما زمانی که این جریان خرد به جای دیگری برود، این سلطه تمام خواهد شد و فراهم آورندگان نقدینگی بیانگیزه خواهند شد.
اما این تنها نصف ماجرا است. به یاد داشته باشید که قبل از ظهور Uniswap، صرافیهای غیر متمرکز زیادی در فضای رمزارزها موجود بودند. Uniswap همه صرافیهای غیر متمرکز مبتنی بر دفتر سفارش مانند IDEX و 0X را از میان برداشت. به نظر شما دلیل اینکه Uniswap توانست چنین کار مهمی انجام دهد، چه بوده است؟
حرکت از دفترهای سفارش به سمت بازارگردانهای خودکار
به نظر من چهار دلیل برای این وجود دارد که Uniswap توانست صرافیهای مذکور را شکست دهد. دلیل اول این است که Uniswap ساده است و پیچیدگی کمی دارد. همه امور در Uniswap به صورت شفاف و ساده و روی زنجیره انجام میگیرد. دلیل دوم این است که Uniswap سطح نظارتی بسیار کوچکی دارد. Uniswap واقعا غیر متمرکز است و نیازی به ورودیهای خارج از زنجیره ندارد.
دلیل سوم این است که فراهم کردن نقدینگی در Uniswap بسیار ساده است و همه چیز با سازوکاری ساده انجام میگیرد. این تجربه خیلی آسانتر از بازارگردانی در صرافیهای دارای دفتر سفارش است که طبیعتا بازارگردان در آن صرافیها باید بسیار فعال باشد.
دلیل آخر برای موفقیت Uniswap، سهولت ایجاد استخرهای مشوق است. در چنین استخرهایی، خالق استخر توکنهایی (token) را برای تشویق به فراهم کنندگان نقدینگی میدهد که انگیزه این افراد را بسیار بالا میبرد. این توکنها در فرآیندهایی مانند ایردراپ (airdrop) در اختیار این افراد قرار میگیرد.
اما یک موضوع دیگر هم درمورد استخرهای مشوق وجود دارد و آن این است که آنها برای بازارگردانهای خودکار چیزی بیش از بازارگردانی را فراهم میکنند. آنها اینک به عنوان ابزار بازاریابی و توزیع برای پروژههای توکنی هم عمل میکنند. بازارگردانهای خودکار از طریق این استخرهای مشوق به شیوهای ایمن توکنها را توزیع میکنند.
البته من فکر نمیکنم که موفقیت Uniswap برای همیشه ادامه پیدا کند. اگر اینک ناکارآمدیهای اتریوم نسل اول باعث موفقیت Uniswap شده است، طبیعتا اتریوم نسل دوم به شکوفایی بازارهای بهتر کمک میکند و در آن زمان بازارگردانها به سمت بازارها و پروژههای بهتر خواهند رفت.
به نظر نمیرسد که در سال ۲۰۲۵، بازارگردانهای خودکار این سلطه و رواج امروز را داشته باشند. در فضای فناوری چنین چیزهایی بسیار رایج است و انتقال سریع روی میدهد. اگر به یاد داشته باشید، در روزهای اولیه اینترنت، پورتالهایی (portal) مانند یاهو در معرض توجه بودند و اینک با پیشرفت بیشتر این فناوری متوجه میشویم که این پورتالها تنها سکوی پرتابی بودهاند و باعث پیشرفت و گسترش این فناوری شدهاند. درمورد بازارگردانهای خودکار هم که موضوع بحث این مقاله بود، باید انتظار کشید و دید که آیا در آینده جایگزین میشوند و یا همگام با صنعت دیفای تکامل پیدا میکنند.
Source: medium