این روزها، پروژههای مرتبط با صنعت مالی غیرمتمرکز که با عنوان خلاصه دیفای DeFi (Decentralized Finance) شناخته میشوند، با استقبال فراوانی روبرو هستند. مطابق یک گزارش، برنامههای غیر متمرکز مبتنی بر اتریوم، در سه ماهه اول سال 2020، نسبت به سال گذشته، 778% رشد داشته است. این در حالی است که دیگر برنامههای غیرمتمرکز با کاربردهای دیگر مانند شرط بندی، صرافی و بازی، 64 درصد کاهش حجم داشتهاند. این رشد باعث شده که برای اولین بار، مجموع ارزش دارایی های سپرده گذاری شده (قفل شده) در این قبیل پروژهها از یک میلیارد دلار فراتر برود (منبع).
این افزایش محبوبیت یک دلیل ساده و قابل درک دارد: فعالیت های مالی تقریبا مهمترین کاری است که شما می توانید با رمزارز خود به مثابه سرمایه انجام دهید. اگر می خواهید به رمزارز خود نه صرفا به عنوان پولی برای تراکنش، بلکه به عنوان سرمایه استفاده کنید، در این صورت شما نیاز به فعالیت در یکی از پلتفرمهای صنعت مالی غیر متمرکز دارید. به این ترتیب، رمزارز شما می تواند از کاربرد ساده پول به عنوان واسطه ی مبادله، فراتر رفته و نقش یک سرمایه را برای شما ایفا کند. همین مسئله ساده یعنی استفاده از رمزارز به عنوان سرمایه گذاری، دلیل استقبال گسترده از صنعت مالی غیرمتمرکز را روشن می سازد. اما سوال اینجاست که صنعت مالی غیرمتمرکز یا دیفای چیست و چکار میکند؟
صنعت مالی غیر متمرکز یا دیفای به شما امکان میدهد به انجام فعالیت های مالی جریان اصلی، یعنی بانک ها و موسسات مالی را بپردازید. درحالیکه بانک ها و موسسات مالی، هویت و اعتبار و سابقه مالی شما را ملاک قرار می دهند، صنعت مالی غیر متمرکز می تواند در اختیار هر کسی باشد که می تواند به اینترنت وصل شود. به طور بالقوه، این صنعت می تواند امکان فعالیت مالی برای 1.6 میلیارد انسانی را فراهم آورد که هم اکنون از دسترسی به خدمات مالی بانک ها محروم هستند.
اما آینده دیفای یا همان صنعت مالی غیرمتمرکز در گروی حل یک مشکل قدیمی رمزارز ها است: نوسان قیمت.
نوسان قیمت رمزارز ها بزرگترین مانع برای ایجاد یک زیرساخت صنعت مالی و درنتیجه شکل دادن به دیفای است. سناریوهای زیر را در نظر بگیرید:
از اینرو وجود دیفای یا صنعت مالی غیرمتمرکز در گروی مهار نوسان رمزارز ها می باشد. راهکار در گروی ایجاد یک پول دیجیتالی است که ارزش آن با ارزش یک ارز رایج مانند دلار، یورو یا حتی طلا ثابت بماند و به اصطلاح قیمت آن به این ارز دوم قلاب (peg) شده باشد. در صنعت مالی غیرمتمرکز این پول ها به ارز های پایدار(stable coin) معروف هستند و در وثیقه یا سپرده گذاری مورد استفاده قرار می گیرند. برای مثال، دلار تتر (USDT) با نسبت یک به یک با یک دلار قابل جایگزین است و برای هر دلاری که به وثیقه گذاشته می شود، یک دلار تتر صادر می شود. DAI یک stable coin محبوب دیگری است که متعلق به پلتفرم MakerDAO است و قیمت آن اگرچه با دلار ثابت شده است اما کاربران می توانند اتریوم را به وثیقه بسپارند.
سه روش برای ثابت نگاه داشتن یک ارز پایدار(stable coin) وجود دارد:
اما این راهکار به بهای بازگشت به مرکزگرایی تمام می شود، زیرا به یک واحد متمرکز نیاز است تا این حساب بانکی را در اختیار خود داشته باشد و از این رو کاربران باید به این واحد مرکزی برای سپردن دلارهای خود اعتماد کنند. وجود یک حساب بانکی، به شفافیت نیز لطمه می زند. آیا واقعا این ارزهای پایدار با دلار پشتیبانی می شود. برای مثال، Bitfinex حاضر نیست جزئیات حساب بانکی خود را در اختیار کسی بگذارد (منبع).
استفاده از یک رمزارز، مشکل مرکزگرایی و عدم شفافیت که پیش تر در مورد دلار تتر ذکر کردیم را برطرف می کند. اما می دانیم که هیچ کدام از رمزارز ها ثبات قیمت دلار را ندارند. به همین خاطر این نوع پلتفرم ها مجبور هستند که وثیقه بیشتری را در ازای ارز پایدار از کاربر دریافت کنند تا در صورت افت قیمت رمزارز (برای مثال اتریوم)، کاهش پول وثیقه از این میزان اضافی جبران شود. به این ترتیب مشکل مرکزگرایی با مشکل وثیقه گذاری اضافی (overcollaterization) جایگزین میشود. این درست مانند وقتی است که کسی برای دریافت وام، سند ملکی را گرو می گذارد که ارزش بیشتری از وام دریافتی را دارد (برای مطالعه بیشتر رجوع شود به اینجا).
گذاشتن وثیقه اضافی و بیش از آنچه در ازای آن ارز ثابت دریافت می کنیم، اگرچه ناخوشایند است اما در شرایط عادی ضرری متوجه کاربران نخواهد بود. اما این مدل برای شرایط بحرانی که قیمت ارز گرو گذاری شده افت شدید می کند، فرو خواهد ریخت.
این نوع ارزهای ثابت به ارز های پایدار با مدل حق الضرب (Seigniorage style stable coins) نیز معروف هستند که اولین بار توسط Robert Sams در یک گزارش در سال 2014 معرفی شده است. Basis، BitBay و CarbonUSD مثال هایی از ارز های پایدار بدون وثیقه هستند.
این نوع ارزهای پایدار کاربران را از دست مرکزگرایی و وثیقه گذاری خلاص می کند، اما مشکل اینجاست که در جهان اقتصاد، سیاستهای پولی (فروش یا خرید اوراق قرضه) همیشه و صد در صد موفقیت آمیز عمل نمی کنند. در مورد ارز های پایدار الگوریتمی نیز موفقیت چنین مکانیزمی برای جلوگیری از نوسان هنوز محک نخورده است. این نوع ارزها هنوز در حاشیه اند و حجم سرمایه آنها در 28 جولای 2019، تنها 9.7 میلیون دلار بوده است. (منبع)
در حال حاضر، برای جهان رمزارز ها، ایجاد یک صنعت مالی غیر متمرکز یا دیفای ، مهمترین و نوید بخش ترین ماموریت محسوب میشود تا دارندگان رمزارز ها بتوانند از دارایی های خود نه فقط به عنوان واسطه مبادله، بلکه به عنوان سرمایه استفاده کنند. در گذشته، تلاش جامعه رمزارز ها به منظور پذیرش همگانی بیشتر متوجه این بود که یک پول دیجیتالی مانند پول نقد بوجود آورند که در مبادلات خرد و روزمره به کار رفته و تعویض پذیر (fungible) و غیر قابل ردیابی باشند. امروزه، این تلاش بیشتر معطوف به ایجاد یک زیرساخت برای یک صنعت مالی غیر متمرکز و شفاف است تا به میلیون ها نفر (که به دلیل فقدان اعتبار از دسترسی به فعالیت های مالی جریان رسمی محروم هستند) امکان ایجاد فعالیت های مالی ببخشد.
همانطور که گفته شد، نوسان قیمت ها شاید چندان مشکل جدی برای تراکنش ها نباشد اما برای فعالیت های مالی و قراردادهای مدت دار، نوسان رمزارز ها باید به نحوی کنترل شود. پس موفقیت دیفای در گروی استفاده از پول هایی با قیمت ثابت و پایدار است.
چالش این ماموریت در اینجاست که چگونه می توان نوسان قیمت را به کمک ایجاد ارز های پایدار مهار کرد بدون اینکه به ورطه مرکزگرایی بیافتیم یا از جذابیت این صنعت مالی (مانند وثیقه گذاری بیش از اندازه) بکاهیم.
بیشتر بخوانید: شتاب گرفتن حرکت صعودی صنعت DeFi
در این مقاله سعی کردیم اندکی پیرامون چالشهای دیفای بحث کنیم. اگر پاسخ یا نظری در مورد سوال مطرح شده و مطالب مندرج در متن دارید، خوشحال می شویم آن را بدر بخش کامنتها به اشتراک بگذارید.
Image Source: Shutterstock