مقدمه ای بر صنعت مالی غیرمتمرکز (DeFi)
1. معرفی
وعده بلاکچین ایجاد دسترسی جهانی به پول و خدمات پولی و مالی برای تمام افراد بدون توجه به محل سکونت آنها است. سیر مالی غیرمتمرکز[1] این وعده را یک قدم نزدیکتر میکند. در حال حاضر چیزی نزدیک به 1.7 میلیارد انسان خارج از سیستم بانکی و مالی فعلی هستند، از این جمعیت 1.1 میلیارد نفر بدون هویت رسمی هستند. برای مثال در کشور سنگاپور که یک کشور توسعه یافته به شمار میرود، 37 درصد از جمعیت بدون هویت رسمی هستند که این موضوع به شدت طبقه کم درآمد و کارگران مهاجر را به فقر محکوم میکند [1]. دنیایی را تصور کنید که در آن یک جایگزین جهانی و باز برای تمامی خدمات مالی که روزانه از آنها استفاده می کنید (پسانداز، وام، داد و ستد، بیمه و برخی دیگر) در دسترس هرکس در دنیا با یک تلفن هوشمند و اتصال اینترنت باشد.
این تصور از دنیا، اکنون با بلاکچین های قرارداد هوشمند امکان پذیر است. قرارداد هوشمند به برنامه نویسان اجازه می دهد تا عملکردهای بسیار پیشرفته تری از ارسال و دریافت ساده رمزارز حاصل کنند. این برنامه ها همین برنامه های غیرمتمرکز (dapp) هستند که به جای این که توسط یک موجودیت یا شرکت واحد و متمرکز ایجاد و کنترل شوند، با استفاده از فناوری غیرمتمرکز (بلاکچین) ساخته شده اند.
برای قرنها واسطه های مالی نقش مهمی در سازماندهی به تراکنشهای اقتصادی و کاهش هزینه های این تراکنشها ایفا کردند. با ظهور اقتصاد دیجیتال، فناوری مالی[2] شروع به گرفتن برخی از نقشهای واسطهای که قبل از آن در دست نهادهای مالی بزرگ بود، کردند. البته فناوری مالی نیاز به نهادهای مالی را کاهش داد، اما جایگزین آنها نشد، چرا که اغلب یک واسطه (نهاد مالی) جای خود را به یک واسطه دیگر (شرکت فناوری) می داد.
اما پیشرفتهای اخیر در فناوری بلاکچین موجب شده است که یک پارادایم جدید در حول تمرکز زدایی و واسطه زدایی ایجاد شود. با اتکا به فناوری بلاکچین، خدمات مالی می توانند در اوج غیرمتمرکز بودن، شفافیت، قابل تعامل بودن و بدون مرز بودن، کارایی بالایی نیز داشته باشند.
این پارادایم جدید، با پارادایمی که بر پایه اقتصاد هزینه تراکنش[3] ساخته شده بود، متفاوت است. اقتصاد هزینه تراکنش بر فرصتطلبی تمرکز داشت اما پارادایم جدید بر مبنای اعتماد توزیعشده است، شکلی از اعتماد که بدون وجود روابط قابل اعتماد قبلی به صورت جانبی میان افراد جریان دارد [2].
شاید این مفاهیم کمی آیندهنگر به نظر برسند، اما در واقع این برنامههای غیرمتمرکز اکنون وجود دارند. این برنامهها به شما این امکان را میدهند که کوین پایدار بسازید، پول خود را قرض دهید و از رمزارز خود بهره کسب کنید، وام بگیرید، یک دارایی را در ازای دارایی دیگر مبادله کنید و استراتژیهای سرمایهگذاری خودکار و پیشرفته را به کار بگیرید. اما چه چیزی این برنامهها را از بانکهای رایج و همتایان خود در والاستریت متمایز میسازد؟
2. وعده های DeFi
بازارهای پول، صندوقهای شاخص و دیگر مسیرهای سرمایهگذاری با رشد کم و ریسک پایین به شدت مورد علاقهی سرمایهگذاران است. وام دهی DeFi که برای اغلب افراد ناشناخته است یک سیستم مشابه با سیستمهای رایج در این بازارها ارائه میدهد اما با این تفاوت که با بازدهای در محدوده 7 تا 18 درصد بسیار جذابتر از صندوقهای بازار پول رایج با بازدهی در محدوده 2 تا 3 درصد به نظر می رسند [1].
این یعنی که فضای مالی غیرمتمرکز در رمزارزها اکنون خدماتی به سرمایه گذاران ارائه میدهد که بسیار مشابه با خدمات سپردهگذاری بیتکوین در بسترها وامدهی و کسب بهره از آن است. البته این رمزارزها نیازمند منحنی یادگیری با شیب زیاد و یک نمایه ریسک هستند که برای بسیاری از مشارکت کنندگان در بازار مناسب نیستند، به ویژه آنهایی که در داراییهای کم ریسک سرمایهگذاری می کنند.
از طرف دیگر پول فیات دولتها، تورمی است. به عبارت دیگر اگر مردم پول اضافی داشته باشند انگیزه دارند که یک روش برای ذخیره آن ارزش به صورت یک ارز دیگر پیدا کنند. 3.7 درصد جمعیت دنیا در کشورهایی زندگی میکنند که نرخ تورم بالاتر از 5 درصد دارند و 680 میلیون نفر نیز در کشورهایی با نرخ تورم بیشتر از 10 درصد زندگی میکنند. توسعهی DeFi میتواند فرصت محافظت از ثروت را به افراد بیشتری در سطح جهان اعطا کند. البته کاربران پروتکلهای DeFi علاوه بر محافظت در برابر تورم، فرصت دارند تا از موجودی حساب خود نیز بهره کسب کنند. یعنی آنها با دارایی های پایدار متصل به دلار، ذخیرهی ارزش را در اختیار دارند و هم بازده سرمایهگذاری یا وام دهی دارایی را در یک بستر DeFi دریافت می کنند.
همچنین داراییهای مصنوعی[4] به عنوان یک کاربرد دیگر می توانند دو دنیای دارایی رایج و دارایی غیرمتمرکز را به یکدیگر متصل کنند. دارایی مصنوعی یک سبد از داراییهاست که قیمت یک دارایی مورد هدف در بازارهای دیگر را دنبال می کند. هر کسی به بازار داراییهای مصنوعی دسترسی داشته باشد می تواند به فرصتهای دیگر در بازارهای دیگر دست پیدا کند. دلیل اصلی توسعه این داراییها روشن است، دسترسی بازار جهانی[5]. داراییهای مصنوعی غیرمتمرکز به مردم اجازه می دهد تا در هر بازاری مشارکت کنند، مادامی که قیمت بازار عمومی و شفاف باشد.
به صورت کلی چند ویژگی موجب تمایز خدمات مالی غیرمتمرکز با خدمات مالی رایج از سوی نهادهای مالی و شرکتهای فناوری مالی می شود.
عدم تمرکز:
هر گونه عملیات در هسته ی این کسب و کارها توسط یک موجودیت، نهاد و شرکت و یا کارکنان آنها اداره نمی شود. قوانین در یک کد (قرارداد هوشمند) هستند و هنگامی که این قراردادها در بلاکچین استقرار یابند، این برنامه های غیرمتمرکز مالی[6] تقریبا بدون دخالت انسانی می توانند به کار خود ادامه دهند. البته در عمل برنامه نویسان با به روز رسانی، ارتقا و رفع اشکالات سیستمی، این برنامه ها را حفظ می کنند. شبکههای غیرمتمرکز هزینههای تراکنش را پایین می آورند و همزمان از هزینه های ناشی از انحصار نهادهای بزرگ مالی جلوگیری می کند. زمانی که یک شبکه فرد به فرد غیرمتمرکز به سلطه و چیرگی برسد، هیچ موجودیت واحدی نمی تواند قدرت لازم را برای انحصار در شبکه و محروم کردن گروهی از مشارکت، بدست آورد. عدم تمرکز در خدمات مالی در سه قالب وجود دارد. عدم تمرکز تصمیم گیری، عدم تمرکز ریسک پذیری و عدم تمرکز نگهداری سوابق.
شفافیت:
این کد یا قرارداد هوشمند روی بلاکچین برای هرکسی شفاف است. این نوع جدیدی از اعتماد را ایجاد می کند زیرا هر فردی این فرصت را دارد که عملکرد قرارداد را بفهمد و یا اشکالات آن را پیدا کند. تمام تراکنشها نیز به صورت عمومی قابل رؤیت است که پرسشهایی را درباره حریم خصوصی ایجاد می کند اما تراکنشها به صورت پیشفرض ناشناس هستند، یعنی به صورت مستقیم هویت دنیای واقع فرد را آشکار نمی کنند.
ساخت بدون مجوز، مشارکت بدون مجوز، استفاده بدون مرز: به عبارت دیگر هرکسی میتواند یک برنامه DeFi بسازد و هرکسی میتواند از آنها استفاده کند. خبری از فرمهای طولانی حساب کاربری و یا موانع دیگر برای ورود به سیستم نیست.
قابلیت تعامل و انعطافپذیری رابط کاربری:
یک ویژگی تمایز دیگر قابلیت تعامل است. برنامههای DeFi میتوانند با ترکیب شدن محصولات DeFi مثل کوین پایدار، صرافی غیرمتمرکز و بازار پیشبینی، یک محصول کاملا جدید را ایجاد کنند. برای مثال، Veil یک بازار پیشبینی فرد به فرد است که با ادغام کردن بازار پیشبینی Augur و صرافی غیرمتمرکز Ox ساخته شده است [3].
البته DeFi هنوز قابلیت تعامل کامل ندارد که این به خاطر عدم تعامل میان بلاکچین ها است. کارآفرینان و مبتکران دو گزینه پیش روی خود دارند. راه اول حمایت از پیدایش یک بستر غالب است. در حال حاضر 87 درصد از کل پروژه های مالی غیرمتمرکز بر بستر اتریوم ایجاد شدهاند. البته گزینه بهتر این است که قابلیت تعامل میان بلاکچین های مختلف افزایش یابد چرا که قابلیت تعامل از طریق تسلط یک بستر غالب چندان مناسب نیست. یک بلاکچین واحد قادر به خدمت رسانی به پروژه ها با نیازهای متنوع نیست.
به علاوه در صورتی که از رابط کاربری یک dapp مشخص راضی نیستید می توانید بک برنامه مناسب برای خود بسازید. قراردادهای هوشمند مثل یک رابط برنامهنویسی باز[7] هستند و کاربر میتواند برای آنها یک برنامه بسازد. همچنین برنامههای DeFi می توانند با ترکیب شدن محصولات DeFi مثل کوین پایدار، صرافی غیرمتمرکز و بازار پیشبینی، یک محصول کاملا جدید را ایجاد کنند.
در حال حاضر مالی غیرمتمرکز یکی از سریعترین بخشهای در حال رشد در فضای بلاکچین و رمزارزهاست. ناظران صنعت، این حرکت را با یک معیار جدید یعنی «اتریوم راکد شده در DeFi» اندازه گیری می کنند. در هنگام نوشتن این مقاله، کل ارزش بازاری توکنهای DeFi معادل با 3.2 میلیارد دلار است و ارزش کل اتریوم راکد شده در این فضا 1.8 میلیارد دلار است [4].
3. برنامه های مختلف DeFi
فناوری بلاکچین منجر به ظهور مدلهای جدید کسب و کار در سطح بازارهای مالی شده است. در حال حاضر رایجترین این مدلهای کسب و کار، رمزارزهای غیرمتمرکز هستند که بعد از آن قرارداد غیرمتمرکز و ئرداخت غیرمتمرکز هستند.
ارزهای غیرمتمرکز:
بیتکوین اولین رمزارز غیرمتمرکز بود که برنامه عرضه ثابتی دارد و از همین جهت ضد تورمی است. بیتکوین اصلیترین ذخیره ارزش در صنعت بلاکچین، به مانند طلا، ذاتا بدون مرز است. در کتار بیتکوین، رمزارزهای غیرمتمرکز بزرگ دیگر، Ether، Litecoin، Monero، Dashو Zcash نام دارند.
خدمات پرداخت غیرمتمرکز:
شبکههای پرداخت متمرکز مثل PayPal، Visa و SWIFT تجارت آنلاین و آفلاین را تسهیل می کنند اما از طرفی کامزد بالایی برای خدمات خود دریافت می کنند. شبکه های پرداخت غیرمتمرکز مثل Libra و Bitcoin Lightning قصد دارند با ایجاد پرداخت های سریع، کم هزینه و جهانی مشکلات روشهای رایج پرداخت را حل کنند. با کاهش کارمزدهای پرداخت، موج جدیدی از کارآفرینی و نوآوری به راه میافتد. برای مثال بستر متمرکز Squareبرای استفاده از شبکه Bitcoin Lightning در خدمات پرداخت خود برنامه ریزی کرده است.
تأمین سرمایه غیرمتمرکز:
فناوری بلاکچین نحوه تأمین سرمایه را متحول کرده است. یک شکل اصلی این مدل، عرضه کوین اولیه است که در آن یک پروژه توکنهای مخصوص خود را بر روی یک بلاکچین عمومی و بدون مجوز برای عرضه به سرمایه گذاران برای تأمین سرمایه در مراحل اولیه پروژه صادر می کند. یک ICO مخصوصا زمانی خیلی با ارزش است که توکن یک سودمندی ذاتی در محصولات یا بسترهای پروژه داشته باشد. چنین توکنی، توکن کاربردی[8] نام دارد. این توکن میتواند در ازای خدمات مشخص باز گردانده شود و یا به عنوان ابزار مبادله مورد استفاده قرار گیرد. برخی نیز ممکن است توکن اوراق صادر کنند که در اصل مالکیت مستقیم و یا مطالبات جریان نقدی را نشان می دهد. همچنین یک شکل دیگر از تأمین سرمایه، عرضه صرافی اولیه است. در این مدل، صرافیها معمولا پروژههای بالقوه را ارزیابی میکنند و اطلاعات دقیق آنها را فراهم می کنند و پروژهها با کیفیت بالا را مورد تأیید خود قرار می دهند.
قرارداد غیرمتمرکز:
قراردادها برای بازارها، بنگاه ها و افراد بسیار مهم هستند. به دلیل هزینه های مذاکره، مستندسازی، اجرا و مذاکره مجدد می توانند هزینه بر و پیچیده باشند. خصوصا که قراردادها با موانعی مثل خطر اخلاقی و انتخاب معکوس مواجه می شوند که هزینه های تراکنش را بالا میبرند و همزمان احتمال وقوع توافق را نیز محدود می کنند. قراردادهای هوشمند با کمک شفافیت، تغییرناپذیری، خودکار بودن و قابل برنامه نویسی بودن، نویدبخش کاهش پیچیدگیها و هزینههای قرارداد در سطح بازارها و کسب و کارها هستند. یک اجماع قابل برنامه نویسی غیرمتمرکز اگر حاصل شود، کمک میکند که وقوع قراردادهای احتمالی آسانتر شود. بسترهای غیرمتمرکزی چون MakerDAO، Compound و Dharma از قراردادهای هوشمند بر بستر اتریوم استفاده میکنند تا وام دهی و قرض گیری غیرمتمرکز توسعه یابد، هزینهها، اختلافات و دیرکردها کاهش یابند.
این مدل کسب و کار را میتوان در چند دسته طبقه بندی نمود. صرافی های غیرمتمرکز (مثل Uniswap، Ox،Network Kyber ، IDEX)، بسترهای وام دهی و قرض گیری (Compound، MakerDAO، Dharma، Aave)، بازارهای مشتقات و معاملات مارجین و بازارهای پیشبینی (CDx، bZx، Daxia، dydx، Augur) و چند مدل دیگر مثل بیمه غیرمتمرکز و داراییهای مصنوعی (Synthetix). بسیاری از این برنامه های مالی غیرمتمرکز در قسمت بعدی این سری از مقالات DeFi به تفصیل شرح داده می شوند.
4. مسیر توسعه DeFi
در سالهای پیش رو، ممکن است خدمات مالی که امروزه در سیستم فیات فعلی استفاده میکنیم برای اکوسیستم رمزارز به صورت مجدد ساخته شوند. تا کنون مشاهده کردهایم که صدور دارایی، قرض گرفتن، وام دهی، حفاظت از دارایی و مشتقات مالی برای رمزارزها ایجاد شده اند. گام بعدی چیست؟
قرض گیری و وام دهی در سیستمهای رایج به شدت متکی به سیستم هویت است. شهرت اعتباری در این سیستم ها، قدرت قرض گیری افراد را مشخص میکند. برخلاف سیستم های هویت کنونی، یک هویت غیرمتمرکز باید هم جهانی باشد و هم حریم خصوصی را حفظ نماید.
در اکوسیستم DeFi همچنین یک حرکت به سمت حکمرانی و تصمیمگیری غیرمتمرکز به چشم میخورد. برای مثال بر خلاف واژهی غیرمتمرکز در بسیاری از این برنامهها یک شاهکلید در دست برنامهنویسان آنها وجود دارد که با آن میتوانند پروژه را تعطیل یا برنامه غیرمتمرکز را غیرفعال کنند. به هر حال بعد از این که برنامه مورد آزمایش در میدان عمل قرار گرفت و دیگر نیازی به دریچه خاموش کردن اضطراری در موارد وجود اشکال در کد، نباشد، انتظار می رود که برنامه نویسان این راههای خروجی پشتی را رها کنند. جامعهی DeFi در حال حاضر با روش های رأی دادن سهامداران در تصمیماتی از این قبیل از جمله با استفاده از سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز سر و کار دارد [5].
5. چندی از محدودیتهای DeFi
اول از همه ساختن اعتماد توزیع شده در بسترهای غیرمتمرکز میتواند هزینه بر باشد چرا که توزیع اطلاعات به تمام اعضا به صورت عمومی، اعتبارسنجی اطلاعات از طریق اجماع توزیع شده و ذخیرهسازی دادهها در سطح گرهها، هزینه های بالایی را بر شبکه تحمیل میکند.
دوم این که، اگر چه شفافیت ستون اصلی ساختمان بسترهای غیرمتمرکز است، اما شفافیت زیاد، حریم خصوصی را به خطر میاندازد. استفاده از رمزنگاری پیشرفته برای حفظ حریم خصوصی در عین داشتن شفافیت (مثلا پروتوکلهای اثبات دانایی صفر در بلاکچین Zcash) هزینههای پردازش اطلاعات را با افزایش بار محاسباتی در شبکه افزایش میدهد.
مالی غیرمتمرکز با وجود عدم پاسخگویی و دخالت موجویتهای مرکزی، در صورت وقوع بحران و نیاز مبرم به اقداماتی چون بستن تراکنشها، رفع اشکالات و بازگردانی عملیات معمولی ممکن است به مشکلات جدی برخورد کند. این نیز یک محدودیت برای DeFi به شمار میرود.
در نهایت دو محدودیت دیگر وجود دارد. یکی این که بسیاری از جنبه های کسب و کارها نمیتواند به صورت عینی به صورت برنامه کامپیوتری نوشته شود و بر روی یک بلاکچین عمومی ثبت شود برای همین نمیتوانند به عنوان ورودی یک سیستم اعتماد توزیع شده باشند. همچنین با این که اتکا به قانون کد میتواند یک مزیت به حساب آید و از تورشهای رفتاری، عدم اطمینان و هزینه های نهدای بکاهد، اما نمی تواند از دانش ضمنی انسان استفاده کند.
در مجموع اگر به درستی و کفایت به این محدودیتها پرداخته نشود، ارزش بالقوه DeFi مبتنی بر بلاکچین کاهش می یابد.
6. جمع بندی
مالی غیرمتمرکز که در رأس بستر قرارداد هوشمند عمومی اتریوم قرار گرفته، هنوز یک بازار حاشیهای با ریسکهای مشخص است، اما با توجه ویژگیهایی چون کارایی، شفافیت، قابلیت دسترسی و قابلیت تعامل، میتواند در شکلگیری یک اکوسیستم مالی شفاف، قدرتمند و جهانی نقش مهمی ایفا کند.
در قسمت بعد این سری از مقالات در زمینه DeFi، به بررسی جدیدترین خدمات مالی و برنامههای غیرمتمرکز خواهیم پرداخت.
[1] “Decentralized Finance: 5 Things You Should Know About DeFi.” [Online]. Available: https://defiprime.com/decentralized-finance-5-things-you-should-know. [Accessed: 06-Jul-2020].
[2] R. Botsman, Who Can You Trust?: How Technology Brought Us Together – and Why It Could Drive Us Apart. 2017.
[3] S. Bose, G. Dong, and A. Simpson, “Decentralized Finance,” 2019.
[4] “DeFi – The Decentralized Finance Leaderboard at DeFi Pulse.” [Online]. Available: https://defipulse.com/. [Accessed: 06-Jul-2020].
[5] “A Beginner’s Guide to Decentralized Finance (DeFi) – The Coinbase Blog.” [Online]. Available: https://blog.coinbase.com/a-beginners-guide-to-decentralized-finance-defi-574c68ff43c4. [Accessed: 06-Jul-2020].
Image Source: 1
[1] DeFi
[2] FinTech
[3] Transaction Cost Economics
[4] Synthetic Assets
[5] Universal Market Access
[6] DeFi Dapps
[7] Open API
[8] Utility Token