نه آقای زاکربرگ! لیبرای شما تحقق رویای فردریش فون هایک نیست
دکتر پیتر بوفینگر (Peter Bofinger) استاد اقتصاد دانشگاه ورزبورگ و عضو سابق انجمن اقتصاد آلمان اخیرا در مقالهای که در مجله مطالعات سیاسی و علوم اجتماعی منتشر کرده، به بررسی رمز ارز جدید فیسبوک، لیبرا پرداخته است. او معتقد است لیبرا را میتوان هر چیزی غیر از یک واحد پولی باثبات نامگذاری کرد. در این مقاله او با استناد به آرای اقتصاددان مطرح اتریشی فردریش هایک که عقیده داشت یک واحد پولی تنها زمانی مورد تقاضا خواهد بود که بتواند قدرت خرید خود را حفظ کند، معتقد است که بانکها و مؤسسات مالی صادرکننده پول با مکانیزمهای نظارتی خود، توان حفظ ارزش پول منتشرشده توسط خود را دارند، اما لیبرا و بنیاد توسعهدهنده آن فیسبوک نخواهند توانست نوسانات قیمت رمز ارز خود را کنترل کنند:
توسعهدهندگان رمز ارز لیبرا از این چالش باخبرند و احتمالا هایک را هم خوانده باشند. آنها معتقدند با ایجاد یک سبد پولی، همچون “هیئت واحدهای پولی” که پیشتر در بلغارستان و آرژانتین وجود داشت ارزش لیبرا را حفظ خواهند کرد.
در آرژانتین بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۲ و هماکنون در بلغارستان، “هیئت واحدهای پولی” بهنوعی در نقش بانک مرکزی ظاهر میشود و بدهیهای بانکها و دولت، با نرخ سرمایهگذاریهای خارجی تعدیل میشود.
بوفینگر معتقد است بعد جهان روایی لیبرا باعث میشود که ثبات ارزش آن به یک سبد پولی وابسته باشد و نه به یک ارز واحد مثل دلار یا یورو. مشابه با سبد پولی “حق برداشت ویژه” که توسط صندوق جهانی پول پایهریزی شده است، هرچه سهم یک واحد پول ملی در سبد پولی لیبرا کمتر باشد، بیثباتی قیمت این ارز در برابر آن واحد پول ملی بیشتر میشود. برای مثال سهم پوند در سبد حق برداشت ویژه تنها ۸ درصد است، (اگر سهم پوند در سبد پولی لیبرا هم به همین میزان باشد) ۹۲ درصد از سرمایهگذاری یک انگلیسی در لیبرا درواقع سرمایهگذاری در واحدهای پولی دیگران است و این باعث ریسکپذیری بالایی برای سرمایهگذاری یک شهروند انگلیسی در لیبرا میشود.
مشکل بعدی از منظر پروفسور بوفینگر اطمینانپذیری لیبراست. توسعهدهندگان لیبرا معتقدند با ذخیره مالی به حد کافی، مشکل عدم اطمینان سرمایهگذاران و درخواست تمامی آنها برای تبدیل لیبرا به واحدهای پولی اتفاق نخواهد افتاد. بوفینگر اما همعقیده با آنها نیست. او معتقد است تنها بخشی از این ذخیرهسازی مالی فیسبوک منابع قابلدسترس هستند و مابقی بهصورت اوراق قرضه سرمایهگذاری شدهاند. با توجه به ماهیت اوراق قرضه و نقدپذیری زمانبر آنها، در صورت تشکیل صف برای فروش لیبرا، زیان هنگفتی برای فروش سریع اوراق قرضه گریبان فیسبوک را خواهد گرفت.
مشکل بعدی لیبرا در مقایسه با سپردهگذاریهای سنتی در بانکها، عدم ضمانت خرید آن است. یک سپردهی بانکی ۱۰۰ یورویی شامل این ضمانت قانونی است که بانک آن را با یک اسکناس ۱۰۰ یورویی برای شما تعویض میکند. درحالیکه یک سپرده به لیبرا، تنها یک وعده بدون ضمانت قانونی است تا نرخ مبادله لیبرا در حد ارزش اسمی تقریبی ذخایر تثبیت شود. در مقایسه با سپرده در بانکهای سنتی، سپرده به لیبرا با ریسک عدم ضمانت خرید روبهروست.
در پایان دکتر بوفینگر معتقد است لیبرا یک پروژه برای ثروتمندسازی فیسبوک و شرکای تجاری آن است؛ ثروتی که از جیب سرمایهگذاران سادهاندیش و ناآگاه تأمین خواهد شد. لیبرا نه یک بدهیست که ضمانت قانونی برای بازپرداخت آن وجود داشته باشد و نه یک سهام است که دارندگان آن را از امتیاز حق رأی و سوددهی شرکت منتفع گرداند. او معتقد است که این رمز ارز با رویای ایجاد پول رقابتی هایک نیز سازگار نیست؛ چون او معتقد بود هیچکس نباید واحدهای پولی بیثبات پدید آورد.
شایانذکر است که احمد سیف استاد اقتصاد دانشگاه استانفوردشایر در مجله اینترنتی نقد اقتصاد سیاسی ترجمه کامل این مقاله را منتشر کرده است.