حاکمیت (Governance) در بلاک چین
به بیان ساده، حاکمیت ساختاری است که هر کاربر یا مشارکت کننده موافق به پیروی از آن است. هر چیزی که استفاده می کنیم تحت نوعی از حاکمیت قرار دارد. هدف اصلی آن رفع نیاز مشارکت کنندگان با منابع در دسترس به بهترین نحو ممکن و رسیدن به پایداری بلند-مدت در آن ساختار می باشد. چنین تعریفی هم در دنیای مجازی و هم در دنیای حقیقی صدق می کند.
درنتیجه، برای هر سازمان، مؤسسه یا سرویسی، بویژه وقتی در حال رشد است، حاکمیت اجتناب ناپذیر است. استایل حاکمیت باید با نیازهای کنونی مرتبط باشد، اما در عمل رسیدن به چنین نقطه ای دشوار است.
در ابتدا، هدف از بلاک چین عدم وجود حاکمیت است. اما با افزایش اندازه و پیچیدگی، مدیریت بهتر در گرو حاکمیت صحیح است. درک عملکرد حکمرانی در سیستم های نامتمرکزپیچیدگی های خود را دارد. بنابراین، بهتر است تا در ابتدا خود را با فرمت سنتی حکمرانی آشنا کنید.
فرمت حاکمیت:
حاکمیت انواع مختلفی دارد، اما همه آنها در دو گروه اصلی جای می گیرند:
- حاکمیت مستقیم
- حاکمیت از طریق نماینده
حاکمیت مستقیم:
همانطور که از نامش مشخص است، در این روش، حکمرانی به شکل مستقیم انجام می شود. هر مشارکت کننده یا گروه به طور مستقیم در مورد هر تصمیم رأی می دهد وهیچ استثنایی وجود ندارد.
مزایا:
- هر رأی حساب می شود
- بدلیل عدم وجود واسطه، شفافیت کامل وجود دارد
- فرصت های همکاری بیشتر و عدم بروز اختلاف نظر در تصمیم گیری ها
- کاربران/مشارکت کنندگان کنترل بیشتری دارند
- مدیریت پاسخگویی بیشتری دارد
- هر فرد خلافکار را می توان براحتی از مدیریت عزل کرد
- رأی گیری در این محیط بیشتر یک مسئولیتی است تا یک امتیاز
معایب:
- اغلب رسیدن به اجماع نظر مشکل است
- آموزش افراد در مورد موضوع مورد نظر و مراحل رأی گیری هزینه بر است
- برخی از افراد علاقه ای به مشارکت ندارند
- برخی افراد بدون آگاهی رأی می دهند
- ممکن است نفوذ برخی افراد منجر به تغییر نتیجه رأی گیری شود
- احساسات در فرآیند رأی گیری تأثیر می گذارد
- بزرگترین مشکل با افزایش اندازه گروه بروز می کند و عملاً مدیریت را غیرممکن می کند.
- انباشت اطلاعات بدلیل عدم توجه افراد متوسط
مدیریت از طریق نمایندگی:
در این مدل، همه افراد به یک گروه کوچکی رأی می دهند تا به جای آنها در تصمیم گیری ها شرکت کنند. مزایا و معایب این روش به شرح زیر است:
مزایا:
- این مدل کارآمد است و تصمیمات سریع تر اتخاذ می شوند
- مشکلات ساده تر رفع می شوند
- اغلب، تصمیم نهائی به نفع اغلب افراد است
- کاربران خودشان نمایندگان را تعیین می کنند
- هزینه کمتری دارد زیرا دادن اطلاعات به نمایندگان راحتتر از همه افراد است
- مدیریت نمایندگان ساده تر است
معایب:
- نمایندگان ممکن است به نفع خود کار کنند
- ممکن است از اعتماد مردم سوء استفاده کنند
- بخشی از جامعه همیشه ناراضی خواهد بود
- عدم مسئولیت پذیری ذاتی در این روش وجود دارد
- احتمال بروز تقلب در انتخابات بالا است
حاکمیت در بلاک چین چیست؟
اغلب شرکت ها و بدنه مدیریتی دارای ماهیت متمرکز هستند، درنتیجه همیشه یک تیم مدیریتی اقدام به مدیریت می کند.
بلاک چین، اگرچه، یک شبکه نامتمرکز است که دارای فیچیرها و بخش های متغیر است. این سیستم با نیازهای افراد تطبیق می یابد تا برای کاربران مفیدتر باشد و کنترل بهتری را نیز بر آنها داشته باشد. درنتیجه، مکانیزیمی که یک بلاک چین می تواند اتخاذ کند تا متناسب با تغییر نیازها و زمان باشد را حاکمیت بلاک چین گویند.
دلیل اهمیت حکمرانی بلاک چین:
در مورد حکمرانی بلاک چین انطباق پذیری و ارتقاء دو ویژگی کلیدی هستند. براساس نظر بسیاری از متخصصان، توانایی شبکه بلاک چین برای رشد و ارتقاء در میان توسعه های در حال انجام عامل ایجاد تمایز و رقابتی ماندن است.
مسئولیت حکمرانی بلاک چین:
حاکمیت بلاک چین اغلب شامل چهار جامعه مهم است، مشارکت هر گروه بستگی به بلاک چین دارد. این جوامع شامل:
- توسعه دهندگان اصلی-این افراد مسئول نگهداری کدهای بنیادی بلاک چین هستند. اگرچه آنها می توانند کدها را اضافه و حذف کنند تا بتوانند از طریق آن کدهای اصلی را اصلاح کنند، آنها نمی توانند آن را در شبکه اجرا کنند.
- اپراتورهای نود-از آنجائیکه اپراتورهای نود کپی کاملی از لجر بلاک چین دارند و آن را در کامپیوتر خود اجرا می کنند، می توانند در مورد اجرای فیچر در نود خود تصمیم بگیرند. توسعه دهندگان کد برای پذیرش فیچرهایی که تهیه کرده اند به اپراتورهای نود وابسته هستند.
- صاحبان توکن-اینها کاربران و واحدهایی هستند که دارای توکن بلاک چین هستند. بسته به بلاک چین آنها دارای درجات مختلفی از حق رأی در مورد اجرای فیچر، قیمت گذاری و غیره هستند. به طور کلی، سرمایه گذاران بخش اصلی جامعه صاحبان توکن را تشکیل می دهند.
- تیم بلاک چین-می تواند یک شرکت یا یک سازمان غیرانتفاعی باشد که نقش های مختلفی می گیرد. نقش اصلی آن هدایت سرمایه و توسعه پروژه است. آنها همچنین جامعه سرمایه گذاران و حامیان را با توسعه دهندگان کد و اپراتورهای نود در برابر هم قرار می دهد تا امکان مذاکره بین آنها فرآهم شود، همچنین در برخی موارد نیز نقش مارکتینگ ایفاء می کند. برای مثال، درحالیکه بیت کوین و اتریوم هر دو دارای سازمان هستند، ریپل یک مثال از پروژه ای است که توسط یک شرکت مدیریت می شود.
پارامترهای حاکمیت بلاک چین:
به روش های مختلف می توان حکمرانی در بلاک چین را گروه بندی کرد. در مورد بلاک چین، تشخیص گروه اصلی به منظور ارزیابی و توسعه مؤثر ساختار حکمرانی بلاک چین مؤثر است. در مقایسه با حاکمیت سازمان های معمولی، می توان 4 مورد را که به مدیریت بلاک چین نزدیک هستند را در نظر گرفت:
- Consensus
- Incentives
- Information
- Governing Structure
در ادامه در مورد هر یک از آنها صحبت خواهیم کرد.
استراتژی حکمرانی بلاک چین: خارج از چین در مقابل درون چین:
تکنولوژی بلاک چین جدید است در نتیجه، به جزء بیت کوین، استراتژی مطمئنی در دست نیست. بنابراین، در نگاه وسیعتر، حاکمیت بلاک چین را می توان در در گروه قرار داد:
- بیرون چین
- درون چین
حاکمیت خارج چین:
حکمرانی خارج چین اغلب یک بالانسی بین جامعه بلاک چین برای مثال توسعه دهدگان اصلی، ماینرها، کاربران و سازمان های کسب و کاری ایجاد می کند. بیت کوین و اتریوم هر دو از این مدل حکمرانی استفاده می کنند.
این مدل حاکمیت شبیه ساختار حکمرانی سنتی است، اما تفاوت ها و شباهت هایی در این بین وجود دارد.
مدل خارج چینی تقریباً متمرکز است، یعنی تصمیمات توسط گروه کوچکی اتخاذ می شود. بسیاری از کاربران اصلی بدلیل ضعف دانش یا قدرت مالی تأثیر کافی در تصمیمات اتخاذ شده ندارند. این نمونه حاکمیت شبیه حکمرانی مستقیم است که پیشتر در مورد آن صحبت کردیم. برخی بر این باورند که حکمرانی مستقیم در حقیقت یک تحدید برای پایداری بلاک چین محسوب می شود.
اگرچه، تفاوت این نوع از حکمرانی با حکمرانی های مرسوم این است که اگرچه متمرکز است، حکمرانی خارج سازمانی انعطاف پذیری بالاتری نسبت به مدل رایج دارد. برای مثال، فورک سخت را در نظر بگیرید. یک کاربر می تواند در انتخاب نوع بلاک چین آزاد باشد، می تواند به بلاک چین جدید بپیوندد یا همچنان در بلاک چین قدیمی باقی بماند. هزینه تقسیم پروتکل چین اصلی بسیار کمتر از سناریوهای حکمرانی سنتی در صنعت و دولت است.
اجازه دهید بررسی کنیم چطور چهار جزء اصلی بر حکمرانی بیرون چین تأثیر می گذارد.
- Consensus
در بیرون چین، رهبران در جامعه اغلب تصمیم گیرنده هستند. در مورد بیت کوین، ماینرهای بزرگ مثل بیت مین، توسعه دهندگان اصلی و واحدهای کسب و کار با یکدیگر تعامل برقرار می کنند و به یک اجماع نظر می رسند.
- Incentive
مشوق در هر واحد یا جامعه ای از پروژه های بیرون چین متفاوت است. درحالیکه ماینرها بدنبال هزینه معاملات هستند، توسعه دهندگان می خواهند بر تغییرات شبکه کنترل داشته و در موفقیت آن مشارکت داشته باشند، از طرف دیگر سایر کسب و کارها نیز بدنبال موفقیت خود هستند. این مشوق های ناهمگون زمینه ایجاد فورک سخت را افزایش می دهد. فورک سخت بیت کوین کش از همین موضوع ناشی شد.
- Information
اطلاعات در بیت کوین و دیگر بلاک چین های عمومی یک موضوع خاصی است. شفافیت و عدم اطمینان، ماهیت عدم تمرکز بیت کوین مکانیزم پلتفرمی را ترسیم می کند که هرگز نمی توان نمونه ای از آن در گذشته یافت. این شفافیت بسیار مفید است، اما ممکن است منجر به بروز انگیزه های متضاد شود. اطلاعات در بلاک چین ایده ال نیستند، اما نسبت به مدل های سنتی حاکمیت برتری دارند و قابلیت تعریف مجدد اطلاعات پراکنده در اینترنت را دارا هستند.
- Governing Structure
اگرچه به اندازه مدل های در حال اجرای شرکت های تکنولوژی و رسانه ها متمرکز نیست، بیرون از سازمان بودن باعث شده که دارای تمرکز بالاتری باشد. دلیل تمایز آن با ساختار سلسله مراتبی در حکمرانی سنتی این است که به لحاظ تکنیکی توانایی توسعه دهندگان را برای کمک به تصمیمات توسعه دهندگان را بالا می برد. یک مثال در این مورد مکانیزم پروپوزال BIP بیت کوین است.
همچنین، حاکمیت بیرون از چین را می توان به سه گروه دیگر تقسیم کرد:
- Benevolent Dictator for Life
- Core Development Team
- Open Governance
- Benevolent Dictator for Life
این یک مدل بیرون سازمان است که یا ایجاد کننده اصلی یا توسعه دهنده اصلی یک پروژه رمزارز/بلاک چین یعنی یک شخص، تصمیم گیرنده نهائی است. این نام Benevolent Dictator for Life که به معنای “دیکتاتور مفید برای زندگی” است هدفمند انتخاب شده است، زیرا راحتترین استراتژی حاکمیت موجود است.
مارک زاکربرگ این قدرت را دارد تا هر تصمیمی را بپذیرد یا رد کند، بنابراین مسیر آتی فیسبوک را طراحی می کند.
- Core Development Team
در اینجا تمام تصمیمات از نظر کاربرد و ویژگی توسط تیم فعال توسعه دهندگان اصلی انجام می شود و درنتیجه، آنها هستند که چشم انداز بلاک چین را شکل می دهند. تمام کاربران می توانند درخواست فیچر کنند یا آن را ارائه دهند، اما اجرا و در دسترس بودن آن در نسخه رسمی بستگی به توسعه دهندگان اصلی دارد. اغلب پروژه های برنامه نویسی open-source از این روش استفاده می کنند.
- Open Governance
این روش شبیه روش حکمرانی از طریق نماینده یا دموکراسی است. در اینجا، جامعه کاربر بلاک چین تیم را انتخاب می کند. تیم اغلب شامل توسعه دهندگان اصلی، سرمایه گذاران عمده و صاحبان توکن است.
برای مثال، Corda از روش open governance استفاده می کند. Hyperledger یک بلاک چین دیگر است که از این روش بهره می برد. TSC (Hyperledger Technical Steering Committee)، تصمیم گیرنده نهائی در Hyperledger، از میان مشارکت کننده های فعال و حامیان انتخاب می شوند.
سیستم حکمرانی خارج چین ترکیبی از تعداد زیادی تصمیم های تکی اتخاذ شده در طی زمان است و درنتیجه به آرامی رو به رشد است. همچنین، این تعداد زیاد از تصمیم ها آنالیز آن را با داشتن یک دیدگاه ماکرو سخت می کند.
حاکمیت درون بلاک چین:
این در واقع آخرین واحد در ساختار حکمرانی بلاک چین است و برخلاف روش های بیرونی به طور خاص برای بلاک چین ایجاد شده است. بدلیل ماهیت دموکراتیک آن، روش حکمرانی درونی مفاهیم جالب، نویدبخش و در عین حال متضاد را ارائه می کند.
با استفاده از سیستم رأی گیری درونی در بلاک چین یک دموکراسی مستقیم در حکمرانی درونی بوجود آمده است، که می تواند طبق نیاز خاص یک شبکه بهینه شود. مشارکت اپراتورهای نود ضروری نیست زیرا آنها باید از پردازش در چین پیروی کنند. این ویژگی تصمیمات پیشفرض را قدرتمند می کند و شانس پرهیز از فورک سخت را افزایش می دهد.
فرض کنید که جامعه به دو پروتکل کاملاً متفاوت تقسیم شود:
- افزایش سایز بلاک برای بیشینه کردن ظرفیت در لایه پایه ای
- یکپارچگی با یک لایه دیگر مثل شبکه لایتنینگ
صاحبان توکن می توانند رأی بدهند و هر کدام که رأی بیشتری دریافت کرد به طور اتوماتیک با چین یکپارچه می شود.
تمرکز در اینجا به نیازهای کاربران انتقال می یابد به همین دلیل کنترل بیشتری به
آنها داده می شود و قدرت تصمیم گیری دارند.
- Consensus
پروتکل بلاک چین در مدل حکمرانی درون چینی امکان رسیدن به اجماع نظر از طریق مکانیزم رأی گیری مستقیم را فرآهم می کند. این روش اجماع بیشتر به دموکراسی شباهت دارد. البته در مورد هر بلاک چین یک سری بهینه سازیهای کوچک باید اعمال شود. نتایج رأی گیری به صورت الگوریتمی مدیریت می شوند و به صورت خودکار در پروتکل اجرا می شوند. این در واقع جدیدترین نوع اجماع حکمرانی است، بنابراین نمی توان عملکرد آن را ارزشیابی کرد.
- Incentives
مشوق ها در مدل حکمرانی درون چینی بسیار طیف گسترده تری نسبت به مدل های بیرونی دارند. قدرت تصمیم گیری از توسعه دهندگان و ماینرها به کاربران معمولی انتقال می یابد. درحالیکه دموکراسی در این روش حاصل می شود، اما مؤثر بودن این روش مورد شک و تردید است، زیرا همانطور که قبلاً اشاره شد دموکراسی کامل معایبی به همراه دارد.
در این مدل انگیزه های متضاد بین کاربران افزایش می یابد. با در نظر گرفتن این موضوع که بسیاری از کاربران از دانش کافی برخوردار نیستند، احتمالاً تصمیمات اتخاذ شده به نفع پلتفرم نخواهد بود.
- Information
شفافیت حاصل در مدل حاکمیت درونی بسیار بیشتر از مدل های بیرونی است. از آنجائیکه کاربران درگیر هستند، پروپوزال های مختلف برای توسعه و رأی گیری به صورت علنی اتفاق می افتد. هر تصمیم مهم مثل تصمیم برای کاهش پاداش به صورت رأی گیری و با شفافیت کامل صورت می گیرد.
به جزء پروپوزال BIP بیت کوین با داشتن شفافیت توسعه یافته، بلاک چین دیگری وجود ندارد که سطح شفافیت یکسانی را در ساختار حاکمیت بیرونی ارائه دهد.
- Governing Structure
این یک ویژگی جذاب در مدل حاکمیت درونی است. حاکمیت در خود بلاک چین اتفاق می افتد. همانطور که گفته شد، از آنجائیکه اجماع از طریق مکانیزم رأی گیری نامتمرکز حاصل شده است، به بلاک چین اجازه می دهد تا قابلیت پذیرش و انعطاف بالاتری نسبت به مدل های حاکمیت بیرون از چین داشته باشد.
در اینجا، پروتکل نحوه اجرای بلاک چین در یک قرارداد هوشمند روی چین ذخیره می کند که دارای قابلیت های داخلی و روند نوشته شده برای اصلاحات است. قوانین کارکرد بلاک چین در خود بلاک چین ذخیره می شود.
با افزایش سایز یک گروه یا جامعه بدلیل ویژگی احساسی و خودپسند در افراد، دموکراسی کاهش می یابد. بنابراین، ریسک حکمرانی درونی بلاک چین در اینجا برای کاربران ناشناخته است.
چالش های حکمرانی درون چینی:
مسئله مقیاس پذیری همچنان یک نگرانی اصلی است. با گسترش جامعه، مدیریت آن پیچیده تر و سخت تر خواهد شد.
نظر جامعه بلاک چین در مورد حکمرانی درون چینی متفاوت است. در تئوری، هر تغییری به صورت برنامه وارد بلاک چین می شود و از طریق واحدهای دارای مجوز، و سپس به صورت خودکار در کدها قرار می گیرد.
اما، در واقعیت، این رویکرد دارای چالش های جدی است:
- تمامی اعضاء باید در جهت منافع گروه حرکت کنند، که با داشتن یک جامعه بزرگ و گسسته تضمین شده نیست.
- بلاک چین قابل تغییر نیست، بنابراین پس از رأی دادن امکان تغییر آن وجود ندارد.
- گرایش طبیعی برای ایجاد یک مدل حکمرانی درونی اختلاف ایجاد می کند.
- رسیدن به پایداری بلند-مدت با یک مدل حاکمیت تجربی به زمان و تلاش بیشتری نیاز دارد.
حال اجازه دهید برخی از پروژه های بلاک چین که از روش حاکمیت درونی استفاده می کنند را بررسی کنیم.
برخی از پروژه های حکمرانی درونی در پروژه های بلاک چین:
با این که هنوز در مراحل اولیه قرار دارد روز به روز بر تعداد این پروژه ها افزوده می شود. اجازه دهید برخی از آنها را بررسی کنیم:
تزوس:
تزوس یکی از اولین پروژه های حاکمیت درونی است و به نظر می رسد آنها برای پرسش خودمدیریتی پاسخی فراهم کرده اند.
تزوس یک بلاک چین خود-اصلاحی است، زیرا می تواند براساس نیازهای کنونی بدون بروز فورک سخت توسعه یابد. مدل proof of stake براساس قراردادهای هوشمند به کاربران اجازه می دهد تا به تغییرات بلاک چین رأی دهند، مثل بازنویسی چین. از آنجائیکه رأی در پلتفرم تزوس ترکیبی از حاکمیت درونی و اتفاقات خود-اصلاحی است، فرآیند رأی گیری می تواند براساس نیاز کاربران تصحیح شود.
اجرای نسخه مدل proof-of-stake (liquid proof-of-stake) نشان می دهد که رأی گیری در اینجا براساس مبلغ شرط کاربر است. سیستم رأی گیری براساس شرط یعنی با افزایش منابع مالی کاربر، تصمیم او در چین ارزش بالاتری خواهد داشت. از آنجائیکه کاربران متوسط از نظر مالی قدرتمند نیستند، تزوس به سمت تمرکز در حال حرکت است. این مشکلی مشابه majority rules در دموکراسی مستقیم را نشان می دهد. اما یک فیچر به نام delegated democracies وجود دارد که با استفاده از آن کاربران حق رأی خود را به شخص دیگری می دهند، تزوس را به سمت دموکراسی از طریق نماینده سوق می دهد.
Decred:
مدل حاکمیت درونی استفاده شده در Decred اندکی پیچیده است زیرا می خواهد قدرت را به صاحبان و ماینرها همزمان منتقل کند. بلاک چین براساس حاکمیت صاحبان بلیط است. Decred از مکانیزم اجماع هیبریدی براساس proof of work and proof of stake استفاده می کند.
پروژه دارای ماهیت self-funded است زیرا بخشی از پاداش هر بلاک صرف توسعه می شود. نکته خاص در اینجا این است که صاحبان سهام د مورد تخصیص سرمایه کاملاً خودمختار هستند.
جامعه می تواند چندین پروپوزال توسعه ای سابمیت کند و سپس از طریق فرآیند رأی به یکی از پروژه های توسعه ای خاص رأی دهد. دراینجا همه افراد که در سکه های Decred سرمایه گذاری کرده اند می توانند در تصمیم گیری مشارکت کنند. اگرچه، فرآیند رأی گیری به طور مستقیم در چین اتفاق نمی افتد و درنتیجه ابهاماتی در مورد شفافیت بوجود می آورد.
DFINITY:
DFINITY یک کامپیوتر کلود نامتمرکز است. دارای یک مکانیزم حاکمیت الگوریتمی به نام BLS (Blockchain Nervous System) است تا به طور همزمان کاربران را از حملات مصون کند و به طور پویا حاکمیت و امنیت را بهینه سازد. این ویژگی DFINITY را قادر می سازد تا به چین اجازه دهد فیچرها را در موارد هک بازنویسی کند.
در اینجا از یک مکانیزم اجماع بهینه proof of stake استفاده می شود. سیستم رأی گیری، که به نام quorum voting معروف می باشد در حقیقت جزء سیستم های رأی گیری مستقیم mob rule است. این پروژه هنوز به طور کامل ارائه نشده است. بنابراین، اگرچه به صورت بالقوه ظرفیت را دارد اما باید تست شود.
EOS:
EOS یکی دیگر از پروژه هایی است که دارای حاکمیت درون چینی است. این پروژه از مکانیزم اجماع Delegated Proof of Stake استفاده می کند. هر کاربر یا مشارکت کننده باید توکن های EOS را بخرد تا بتواند در پلتفرم اکانت داشته باشد که به آنها حق رأی هم می دهد. EOS به ماینرها قدرت رأی نمی دهد.
نتیجه گیری:
به طور کلی می توان نتیجه گرفت که یک راهکار درست برای مدیریت یک بلاک چین خاص وجود ندارد. هر مورد به فرآیند مدیریت متفاوتی نیاز دارد. آزمون و خطا، خلاقیت در مورد روش های موجود، تداوم ابتکارات و بحث و تبادل نظر بهترین رویکرد برای یافتن بهترین راهکار مدیریت بلاک چین است.
در حال حاضر، یک سیستم حاکمیت هیبریدی بیرون چین و درون چین به احتمال زیاد رواج خواهد یافت البته به طور قطع مشخص نیست. فرقی نمی کند چه روشی اتخاذ شود زیرا هر بلاک چینی براساس نیازهای خود دست به انتخاب می زند.