کوین ایران

 تاملی بر گزارش “بیت کوین نیز یک پول فیات است” از مجله اکونومیست

مجله اکونومیست در گزارشی به بررسی شباهت‌های بیت کوین با ایده‌هایی که در گذشته در جهان اقتصاد مطرح بوده، پرداخته است. در این گزارش بی جی واشنگتن (B.G. Washington) با استناد به آرای اقتصاددان مطرح آمریکایی چارلز کیندلبرگر (Charles Kindleberger) به نقد دموکراتیک بودن پروژه‌ی بیت کوین می‌پردازد. او همچنین مدعی است که ایده ساتوشی یک ایده تازه و سرشار از نبوغ نبوده است. چارلز کیندلبرگر متولد اکتبر ۱۹۱۰ که در جولای ۲۰۰۳ درگذشت، اقتصاددان و استاد دانشگاه اهل آمریکا بود. او برای نظریه‌اش در روابط بین‌الملل که به نظریه ثبات هژمونیک مشهور است، شناخته می‌شود. کیندلبرگر همچنین یکی از معماران اصلی طرح مارشال بود.

در مورد چارلز کیندلبرگر و نظریات او بیشتر بخوانید.

 از آنجایی که مجله اکونومیست گرایش‌های دست راستی دارد، انتشار این دسته از مقالات در رابطه با رمز ارزها چندان تعجب ‌برانگیز نیست. البته ارجاعات نویسنده به کیندلبرگر را از آن‌سو می‌توان قابل تامل دانست که نویسنده در سرمقاله خود به دو اصل  فلسفی تکیه می‌کند. اول اینکه همه‌چیز در تاریخ موجود است! پس ایده‌ی بیت کوین نبوغی ندارد؛ و دوم اینکه اکثریت انسان‌ها به‌طور قاطعانه‌ای ترسناک هستند. در رابطه با ایده نخست باید گفت که از دیدگاه امانوئل کانت فیلسوف آلمانی، نبوغ شرط لازم برای خلق اثری بدیع است؛ اما شرط کافی نیست. از دیدگاه وی خلق هرگونه اثری که منجر به تکرار آن به نحوی در آینده شود می‌تواند نبوغ باشد. هگل دیگر فیلسوف بزرگ آلمانی معتقد بود که هیچ‌گونه معنای جدیدی ساخته نمی‌شود و هرچه هست تکرار معانی گذشته است. از دید هگل، نبوغ در ایجاد فرم‌های جدید نهفته است. با در نظر گرفتن این دو ایده فلسفی می‌توان نتیجه گرفت که حتما ایده‌ی بیت کوین در تاریخ تکرار شده است، اما فرم جدیدی که ساتوشی ناکاموتو بر آن ایده کهنه نهاده است خود نیز می‌تواند نبوغ در نظر گرفته شود. ایده دوم بی جی واشنگتن (ذات شر انسان‌ها) نیز قابل تامل است. زیگموند فروید روان‌شناس و متفکر آلمانی عامل انگیزه انسان برای حرکت را لیبیدو می‌دانست که می‌کوشد انسان را به هر طریقی به پیروزی برساند. در اینجا اجازه بدهید از مثالی معروف استفاده کنیم که بر صحت ایده‌ی دوم واشنگتن مهر تایید می‌زند. می‌گویند اگر به فردی بگویی به تو یک سکه طلا می‌دهم و به همسایه‌ات دو سکه، رضایت کمتری در او ایجاد می‌شود تا اینکه به او بگویی از تو یک چشمت را کور خواهم کرد و از همسایه‌ات دو چشم! اکنون با این مقدمه به استقبال نوشته‌ی واشنگتن در اکونومیست می‌رویم.

اگر چارلز کیندلبرگر زنده بود، درباره‌ی رمز ارزها چه نظری داشت؟

متخصصان و کارشناسان امور مالی که مدرک دانشگاهی دارند مخصوصا افرادی با مدرک دکتری، همواره برای هر مسئله‌ای به یکدیگر این جمله را یادآوری می‌کنند که ((ببین کیندلبرگر چی می گه)). کیندلبرگر یکی از معدود دانشگاهیانی است که می‌توانست برای بروکرات ها و انسان‌های معمولی نیز حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. کیندلبرگر از معماران طرح مارشال و نویسنده کتاب ارزشمند تاریخ اقتصادهای توسعه‌یافته است. جمله‌ی ((ببین کیندلبرگر چی می گه)) یک کد برای این حقیقت است که ((هرگز فراموش نکن، همه این‌ها درگذشته نیز اتفاق افتاده است))؛ بنابراین برای تمامی سرمایه‌گذاران روی رمز ارزهایی مثل بیت کوین و اتریوم، استخراج‌کننده‌ها و توسعه‌دهنده‌ها این جمله را یادآوری خواهیم کرد که ((ببین کیندلبرگر چی می گه!))

با کتاب مشهور چارلز یعنی «تاریخچه مالی اروپای غربی» شروع می‌کنیم که در آن کیندلبرگر با استناد به حقیقت‌های تاریخی بیان می‌کند که چگونه بازرگانان در کشورهای مختلف دریافته بودند که چه روش‌هایی را زیرکانه برای انجام یک کار مشخص تکرار کنند. آن‌ها پرداخت را آسان‌تر می‌کنند و در این حین ارزش‌های جدیدی خلق می‌کنند که عرضه پول را افزایش می‌دهد. در بسیاری از نقاط، شهردارها یا پادشاهان این ابداعات را به کار می‌بردند اما تصمیم به کنترل عرضه پول و تضمین اعتبار آن را نیز خودشان انجام می‌دادند. این برای یک پادشاه لازم است که اعتبار چیزی باشد که تولید می‌کند. برای سرمایه‌های خصوصی اما همیشه تولید بیشتر پول وسوسه‌انگیز بوده است. هیچ شاهد و تضمینی برای اینکه این توزیع‌های بلاک چینی از این گناه عاری هستند وجود ندارد.

دفترهای ثبت اسنادی توزیع‌شده‌ای که از کامپیوترها در اقصی نقاط جهان برای به‌روزرسانی یک دفتر ثبت اطلاعات استفاده می‌کنند، پاسخ به یک مشکل مالی قدیمی هستند: چگونه مطمئن شویم یک پرداخت بین دو نفر معتبر است؟ بقیه نوآوری‌ها هم به همین ترتیب.

در سال ۱۷۷۳ بانک‌های انگلیس یک موسسه تهاتری در لندن تشکیل دادند. در این موسسه، برای مثال سیستم مدیریت دفتر ثبت اسناد بانک‌ها ارتقا پیدا کرد. بانک‌ها خودشان طلا را پایه در نظر گرفتند (که تایید و انتقال آن سخت و هزینه‌بر بود)، بعد با قرض دادن با پشتوانه طلایی که در اختیار داشتند پول جدید خلق می‌کردند. در سال ۱۷۷۶ آدام اسمیت (Adam Smit) سکه را یک بزرگراه زمینی توصیف کرد و پول بانک‌ها را واگن هوایی نامید. لطفا متصدیان بیت کوین اعتراضات خود را به‌آرامی مطرح کنند!

در قرن بعدی مکتب پول (Currency School) که هدفش جلوگیری از زایش بی‌حدومرز پول بود (در اینجا منظور نویسنده این بوده است که پول در ذات خود به‌منظور جلوگیری از کاهش ارزشش از زایش بی‌رویه استقبال نمی‌کند)، به جدال با Banking School که خواهان واگن‌های بیشتری در فضا بود، پرداخت. ما نمی‌توانیم اکنون با نگاهی به گذشته نتیجه بگیریم که کدام طرف پیروز شدند زیرا که چنین جدالی هیچ‌گاه برنده مشخصی نخواهد داشت. صاحبان تجارت و تامین کنندگان اعتبارات علاقه‌مند به کاهش رشد عرضه پول هستند؛ بدهکارها و کارمندان علاقه‌مند هستند که رشد بیشتری داشته باشد.

بانک‌ها از نقش حکومت و قدرت مرکزی صحبت می‌کنند تا به بانک‌های خصوصی و مرکزی این اطمینان را بدهند که تصمیم‌های درستی خواهند گرفت. پس آن‌ها مقداری پول خلق می‌کنند ولی نه تا آن حدی که باعث شکست اقتصادی ناشی از ترس و تورم شود. توسعه‌دهنده‌های رمز ارزها اما می‌گویند اعتقادی به نهاد حکومت به آن معنای گذشته‌اش ندارند. کدهای کامپیوتری تنها مجموعه از نقش‌هاست. کدها حکومت می‌کنند و نیز می‌توانند تغییر کنند. برای مثال بیت کوین اگر تعداد بسیار زیادی از کامپیوترها که دفتر ثبت بیت کوین را اجرا می‌کنند ارتقایی انجام دهند. این ارتقا، کد جدید یا همان حکومت جدید خواهد بود؛ اما پشت هر کامپیوتری نیز انسانی نشسته است که تصمیم می‌گیرد. توسعه‌دهنده‌های این دفترها می‌گویند وقتی می‌توانی یک ارتقای جدید انجام دهی که همه افراد مجموعه را پای کار آورده باشی، همان کاری که بانک‌های مرکزی به‌تنهایی انجام می‌دهند.

انسان‌های مختلف مطلوبیت‌های متفاوتی دارند. برای مثال در بیت کوین، مالکین کامپیوترها که پرداخت‌ها را سندیت می‌بخشند (استخراج‌کننده‌ها) تمایل دارند کدها کارمزد انتقال‌ها را افزایش دهند زیرا این قسمت عایدی آن‌هاست. مردمی که مالک بیت کوین هستند می‌خواهند این کارمزدها به حداقل برسد و این دو طرف هیچ‌گاه در یک گروه بازی نخواهند کرد. این‌چنین می‌شود که برخی از توسعه‌دهنده‌ها یک انشعاب از بیت کوین را از روی بیت کوین با اندکی اصلاحات کپی می‌کنند و بیت کوین کش را به وجود می‌آورند. هرکسی که مالک یک بیت کوین بود، حالا یک بیت کوین کش نیز در اختیار دارد. بدون نزاع با حکومت! در اواسط سپتامبر که بیت کوین ۳۹۰۰ دلار قیمت داشت، بیت کوین کش ۵۰۰ دلار معامله می‌شد.

کوین تلگراف که مرکزی برای تجارت بین مالکان این ارزهاست، گزارش‌هایی برای ارزهای دیگری چون اتریوم، ریپل و لایت کوین منتشر کرده است. شما می‌توانید ادعا کنید که بازار تصمیم خواهد گرفت که آن ارز مناسب کدام‌یک از این‌ها خواهد بود. اگر این‌گونه ادعا می‌کنید، شما عضو مکتب بانک‌ها در قرن نوزدهم انگلستان و یا عضو حزبی که خواهان کاهش قوانین مالی آمریکا در دهه نود بود، شده‌اید. نویسنده معتقد نیست که این ادعاها لزوما اشتباه هستند، بلکه فقط مدعی است که این‌ها جدید نیستند و درگذشته به‌سختی شکست‌ خورده‌اند.

بلاک چین تکنولوژی فوق‌العاده‌ای است اما هرچه بیشتر درگیر مسائل مالی شود، تمایل برای سوء استفاده از آن‌ها نیز بیشتر خواهد شد.

این هفته مجله اینترنتی کوارتز یک مصاحبه با ویتالیک بوترین منتشر کرد. مالک ۲۳ ساله اتریوم. ارزی که بحران مقبولیت را بعد از فاجعه‌ای که در سال ۲۰۱۶ به خاطر باگ داشت از سر گذرانده است. او در این مصاحبه از بیداری‌های شبانه‌اش برای اطلاع از نظرات کاربران اتریوم صحبت کرده بود؛ نظراتی که بعد از فیلتر شدن برای اقدام آماده می‌شوند؛ درست شبیه کاری که در گذشته بانک‌های مرکزی انجام می‌دادند. او از بالا و پایین‌های حکومت آگاه به نظر می‌آمد اما بی‌خبر بود که این‌ها درگذشته وجود داشته است.

در مورد مثال اتریوم، اگر به نحوی ۸۰ درصد مالکان اتریوم تصمیم بگیرند که به احتکار اتریوم پایان دهند، سپس این مسئولیت اجتماعی ما خواهد بود که شروع به بهبود این اجماع کنیم، آیا به نظر این باعث اتمام این مسئولیت ما خواهد شد؟ این‌یک سؤال فلسفی بسیار جذاب است.

بله همین‌طور است. کیندلبرگر خود را بخوانید!

توجه!
مطالب صرفا برای اهداف خبری و آموزشی ارائه می شوند و نباید به عنوان مشاوره ی تجاری از طرف کوین ایران و نویسندگانش مورد استفاده قرار گیرند.
Source
https://coiniran.com/?p=29386
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
دیدگاه خود را با کوین ایران به اشتراک بگذارید!x